امروز با پدرم حاج علی حسابی صحبت کردم . پدرم ۱۰۰ تا دلیل آورد که باید از این امید مفتخور جدا بشم. هر چی بعدش فکر کردم دیدم راست میگه و حق با اوست . امید هم دقیقه به دقیقه تلفن میزنه کثافت و اون زبونه درازشو بکار میندازه تا باز خرم کنه .مرتیکه عوضی نمی فهمه ایندفعه کارش تمامه . سر کار تو فروشگاه و دیسکو هم دوستانم را واسطه قرار داده پدر سگ . از دستش حسابی شاکی هستم که چرا دوستانم را دخالت داده عوضی. من می خوام راحت باشم و پول کارم تو جیب خودم باشه نمیشه من جون بکنم اون حال کنه . می خوام خودم حال کنم .
تا بعد ....
سلام . اولین نظر .
به نظر من در هر زمینه به حرف بزرگ ترها باید گوش کرد . چون هر چی باشه تجربه شون بیشتر از جوانها هستش.
لولوخورخوره عزیز... چرا نمی خوریش از شرش راحت شی ؟