امروز چه روزی بود . باید خودتان بودید و می دیدید . تق امید عوضی را امروز در آوردم اصلا باورم نمی شد . پدرم حاج علی دیروز این عوضی را در حین خانم بازی و مشروب خوری گیر انداخته بوده و امید هم تا پدرمو دیده پا به فرار گذاشته کثافت . پدرم بقدری شاکی بود که داشته سکته میکرده از دست این پدرسگ. امروز که برای من با ۱۰۰ تا خواهش و تمنا برام تعریف کرد داشتم شاخ در میاوردم . من از صبح تا شب تو فروشگاه و دیسکو کار کنم و پول در بیارم و روزی ۱۰۰ تا پیشنهاد خودفروشی از عرب و ایرانی و ... بهم بشه بعد این مرتیکه بیکار مفتخور با پول من میره خانم بازی و مشروب خوری . آیا این انصاف است ؟؟؟ امروز که اومد خونه جرررش دادم و از خونه انداختمش بیرون تا تکلیف منو با این عوضی پدرم مشخص کنه . اصلا نمی خوام قیافه کند ذهنشو دوباره ببینم .
دوستانم باورشان نمی شد که امید چنین کثافتی باشه . خوبه چیزی بنام طلاق هست . سوختم و ساختم و جون کندم که چی ؟ می خوام کمی بفکر خودم باشم
تا بعد .....
سلام.
به نظر من که کار خوبی کردی . اصلا چه معنی داره که مرد کار نکنه و از زن پول بگیره . تازه پررو هم باشه
میرررررررررره
کاره خوبی کردی . خوش باشی
بی خیال شو . باید گذشت تو زندگی باشه .
خوب اگر واقعا حرفت راست و حقیقت است . جدا شو . این امید فاسد است .
سلام رویا . چی می نویسی ؟ واقعا اینکارها را امید انجام داده ؟ میام می بینمت . مواظب خودت باش .
سلام رویا . می گذره .
فامیلی من هم ویدافر است تو اهل کجائی